رفاقت همیشه
دراز میکشم … خیره میشوم به سقف … اشکهایم میچکند … سر میخورند و میروند به جایی که تو همیشه میبوسیدی … بـر مـزارم گـریه کـن، اشـکت مـرا جـان مـی دهـد.... نـاله هـایت، بـوی عـشق و بـوی بـاران مـی دهد.... دسـت بـر قـبرم بـکش تـا حـس کـنی مـرگ مـرا.... دسـتهایت دردهـایم را تـسلی مـی دهد.... وقـت رفـتن لـحظه ای بـرگرد و قـبرم را بـبین.... ایـن نـگاه آخـرت بـر روح مـن جـان مـی دهد.... ایـنم از تـو کـه مـیگفتی مـنو تـنها نـمیذاری.... ایـنم از تـو کـه مـیگفتی رو دلـم پـا نـمیذاری.... ایـنم از تـو کـه خـودم رو تـوی چـشم تـو مـیدیدم.... ایـنم از تـو کـه بـا دسـتات بـه تـه قـصه رسـیدم.... بـیشتر از ایـن روی دوسـت داشـتن تـو حـساب مـیکردم.... مـیون دنـیا و عـشقم تـو رو انـتخاب مـیکردم.... از تـو انـتظار نـداشتم کـه شـبیه هـمه بـاشی.... کـه بـتونی خـیلی راحـت بـدتر از غـریبه هـا شـی.... تـوی فـکر بـا تـو بـودن یـه امـید زنـدگی بـود.... امـا حـالا خـوب مـیدونم اشـتباهم سـادگی بـود.... هـمیشه حـساب عـشقت از هـمه دنـیا جـدا بـود.... فـکر فـردای مـنو تـو چـه قـشنگ و بـی ریـا بـود.... کـه حـتی جـوهر شـعرم هـمینو از تـو مـیپرسه.... کـه چـی شـد ایـن هـمه رویـا هـمون قـصری کـه مـیساختیم.... دارم حـس مـیکنم شـاید مـنو تـو عشقو نـشناختیم.... مـنو تـو عـشقو نـشناختیم.... مـیون قـلبای امـروزی مـا نـمیدونم چـرا نـمیشه پـل بـست.... مـثه دو مـاهی افـتاده بـر خـاک بـه دور از چـشم دریـا رفـتیم از دسـت.... بـه لـطف و حـرمت خـاطره هـام نـگو هـمیشه یـاد مـن مـیمونی.... کـه نـه مـن مـثل اون روزای دورم نـه تـو دیـگه بـرای مـن هـمونی.... بـذار جـز ایـن سـکوت سـرد لـبهات بـرام چـیزی بـه یـادگار نـمونه.... بـذار تـا نـقطه ی پـایان ایـن عـشق مـثل اشـکی بـشینه روی گـونه.... مـیون قـلبای امـروزی مـا نـمیدونم چـرا نـمیشه پـل بـست.... مـثه دو مـاهی افـتاده بـر خـاک بـه دور از چـشم دریـا رفـتیم از دسـت.... تـحمل مـیکنم غـیب مـاهـو مـیدونم نـیمه ی هـم دیـگه هـستیم.... نـشد پـیدا بـشیم تـو مـتن غـصه بـه رسـم عـاشقی هـر دو شـکستیم.... مـیـون قـلبای امـروزی مـا نـمیدونم چـرا نـمیشه پـل بـست.... مـثه دو مـاهـی افـتاده بـر خـاک بـه دور از چـشم دریـا رفـتیم از دسـت.... من عاشـــــــــق نیستم! فقط گاهی… حرف تو که میشود دلم… مثل اینکه تـــــــــب کند گــــــــرم و ســـــــــرد میشود توی سیــــــــنه ام چـــــــــنگ می زند آب میشود… میگن وقتی یه دختر واسه یه پسر اشک میریزه یعنی:واقعا دوستش داره... اما وقتی یه پسر واسه یه دختر اشک میریزه..یعنی دیگه هیچوقت نمیتونه کسی رو مثل اون دوست داشته باشه.... من هیچوقت تظاهر به کسی که نیستم نمیکنم چون ترجیح می دهم نسخه ای حقیقی از خودم باشم تا نسخه ای جعلی از شخصی دیگر...
تـو رو کـجا گـمت کـردم بـگو کـجای ایـن قـصه....
قالب ساز وبلاگ پیچک دات نت |